Thursday, September 23, 2010

طلاق در قانون مدنی ایران

بنام خدا
طلاق در قوانین ایران
نویسنده سید جواد مشیر

مقدمه

در قانون مدنی ایران طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او.
[1] از نظر ماهیت حقوقی ، دراسلامی وقانون مدنی ، طلاق یک ایقاع است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود . و حتی در مواردی که طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مبادرت صورت می گیرد ، باید انرا یک عمل حقوقی یک جانبه ( ایقاع ) به شمار اورد ، زیرا توافق زوجین که شرایط یا انگیزه طلاق میباشد غیر از خود ان است 2
طلاق به عنوان پدیده اجتماعی و قانونی تابعی است از ازدواج . زندگی زن و شوهر توسط طلاق انگونه اغاز می گردد که توسط ازدواج شروع شده است . کیفیت ، ماهیت ، و هدف ازدواج در طول تاریخ ، چگونگی طلاق را مشخص می کرده است . جایگاه زن و مرد در جامعه نحوه ازدواج را مشخص میکرده است .
در طول تاریخ جایگاه زن و مرد در جامعه متحول گردیده است و به تبع ان نحوه ازدواج و طلاق هم ÷یوسته تغییر کرده است و به سمت بهتر شدن پیشرفته است . قواعد حقوقی از جمله قواعد ازدواج و طلاق توسط عده ای فرهیخته و قانونگذار بدون توجه به شرایط زمان و مکان نوشته نشده است ، بلکه این قواعد بر اساس نیاز زمان شکل گرفته است . بسیاری از عادت ها و هنجار های امروزه بشری ریشه در تاریخ دارد . مسائلی مثل تعدد زوجات در زمان خود شاید دلائلی عقلائی زمان خود را داشته اند که هنوز هم در بعضی از مناطق ان دلائل پا برجاست .
بدون بررسی گذشته نمی توان حال را شناخت و برای اینده پیش بینی های لازم را نمود . بدون ایجاد تحولات عمیق اجتماعی ، فرهنگی در همه لایه ها ی اجتماع ، وفقط با تصویب قوانین مدرن نتایج مطلوبی به دست نخواهد امد ، و این قوانین عملا منسوخ خواهند شد . بشر در هر زمان بهترین روش ها را برای زندگی وقانون انتخاب کرده است ، مثلا بچه کشی در تاریخ سابقه دارد . ایا بی رحمانه است ؟ باید زمان و مکان را در نظر گرفت . امروز نمی توان قوانین گذشته را مورد سرزنش قرارداد وصد البته نمیتوان قوانین گذشته را برای امروز مفید دانست . هنوز جامعه ما ظرفیت تحمل تغییرات عمده در قوانین را ندارد . هر حکومتی که بخواهد بسیار فراتر از زمان خود قانونگذار ی کند ، نا موفق خواهد بود . هنوز بسیاری از طرفداران تغییر و حتی فمنیست ها در هنگاه ازدواج سنت های گذشته را رعایت میکنند ، و در بهترین حالت در جایگاه خواهر و مادر داماد طرفدار سنت ها هستند .
در این مقاله بررسی مختصری خواهیم داشت به تاریخ ازدواج در دوره باستان تا به امروز سپس مرور ی اجمالی خواهیم داشت به قوانین مدنی ایران و انگلستان درباره طلاق و در پایان به نتیجه گیری خواهیم پرداخت .



فصل اول : خانواده ، ازدواج و طلاق در دوره باستان
گفتار اول : تشکیل خانواده :
بطور کلی در طبیعت موجوداتی که برای دفاع به خوبی مجهز نیستند به حال اجتماع به سر می برند پس خانواده از ابتدای خلقت انسان وجود داشته است .
ادامه نسل در ابتدای تاریخ به اندازه غذا اهمیت داشته است تا قبل از تشکیل دولت در فجر تاریخ عمل تنظیم روابط بین زن و مرد از وظایف قبیله بوده است ، حتی بعد از تشکیل دولت هم این امر هم تا حدودی صادق بوده است و می باشد . هنگامی که روابط اقتصادی ونیروی سیاسی جانشین خویشاوندان گردید ، قبیله از مقامی که در اجتماع داشت ، ساقط شد و در قسمت پایین جامعه خانواده جایگزین ان گردید و مامور تجدید و تنظیم و تامین بقای نوع گردید واز طرف بالا دولت مامور نگهداری نظم گردید .
[2]
در طول تاریخ ترکیب خانواده تغییراتی داشته است و پیوسته خانواده کوچکتر گردیده است ، امروز در بعضی از جوامع خانواده به کوچکترین حد خود رسیده است و تشکیل شده از یکی از والدین و فرزندان می باشد ، تک والدینی شدن هم فقط به خاطر درگذشت یکی از والدین نیست ، بلکه به علت طلاق می باشد . در دنیای غرب در صد قابل ملاحظه ای از خانواده ها این مسئله را تجربه کرده اند . طلاق بیشتر از گذشته های دور موضوعیت یافته است .
گفتار دوم : جایگاه زن در دوره باستان
مبحث اول : دوره مادر شاهی
در دوره باستان چون مادر وظیفه توجه و خدمت به کودکان را بر عهده داشته است ، بطور طبیعی اساس خانواده بوده است و جایگاه اول در خانواده را داشته است و پدر به منزلت عرضی و ناچیز داشته است ، در حال حاضر هم در بعضی از قبایل این گونه است .
در اجتماعات اولیه زن خیلی به ندرت به فکر ان بوده است که بداند پدر طفلش کیست ، طفل متعلق به زن بود و خود زن متعلق به شوهر نبوده است بلکه زن متعلق به پدر ، برادر یا قبیله خود بوده است و با انان زندگی می کرد. شوهر نقش خاصی نداشت لذا جایگاهی هم نداشت . رابطه عاطفی زن با قبیله ، برادر و خواهر خود عمیق تر از جفت خود بود . مرد هم به نوبه خود در قبیله خود می زیسته است و پنهانی با زن خود دیدار میکرده است . حتی در دوره مدنیت نیز برادر نزد زن گرامی تر از شوهر بود . این اندیشه که شوهر نزدیکترین فرد به زن خود و گرامیترین شخص در مقابل دل اوست ، خیلی تازه در جهان پیدا شده و در جزئ کوچکی از ابنائ بشر مصداق خارجی دارد .
[3]
در عصر اولیه خانواده از زن ، فرزندان ، پدر ، مادر ، برادر ها و خواهر ها تشکیل شده بود ه است. نسبت فرزندان از جانب مادر نگاه داشته می شده و ارث نیز از طریق مادر میرسیده است .[4] در این دوره تعداد فرزندان برای ادامه زندگی و بقای نسل و تهیه غذا مهم ترین عامل بوده است و این فرزندان متعلق به مادر بوده و به طور طبیعی مادر نقش اصلی و ستون خانواده بوده است .
از انجا که عواطف مادری و علاقه به نگهداری از فرزندان در مادران قوی تر است مادران ، فرزندان را پرورش می داده اند و پس از بزرگ شدن کودکان نقش ریاست خانواده را مادر بازی می کرده است در این دوره هیچ ابزار و دارائی که بتواند به اندازه نیروی انسانی نقش افرینی کند ، وجود نداشته است و این نیروی انسانی متعلق به مادر بوده است ، پس دوره مادر شاهی نام گرفته است.
در دوره شکار ورزی بیشتر کارهای قبیله توسط زن انجام می شده است و مردان فقط وظیفه دفاع را داشته اند ، در این دوره زن به هیچ وجه مثل زینت و تجمل یا بازیچه جنسی مرد به حساب نمی امده است . بلکه موجودی بود توانمند که ساعت های طولانی می توانسته کار کند . در این دوره مرد به شکار می رفته و زن در اطراف خانه مشغول به کار بود . کشاورزی ، صنایع ، صنایع دستی و اهلی کردن حیوانات از اختراعات زنان بوده است .
[5]
مبحث دوم : دوره پدر شاهی
پس از اختراع صنایع و کشاورزی و توسعه ان ، عایدات بیشتر گردید . ( شرایط و رفتار غریزی کمی تغییر کرد.) و معادلات عوض شد و جنس قوی تر به تدریج استیلای خود را وسعت داد . در این دوره دارائی های قابل انتقال ، زمین و حیوانات افزایش یافت و باعث گردید زن فرمانبرداری بیشتری داشته باشد . در این دوره مرد از زن می خواست که کاملا وفادار باشد تا کودکان که به دنیا می ایند و میراث می برند فرزندان حقیقی مرد باشند . در این دوره ارث از پدر به فرزندان میرسید و خانواده پدر شاهی شکل گرفت .خدایان نیز که تا ان زمان غالبا به صورت زنان بودند به شکل مردان ریشداری در امدند که مظهر پدران و شیوخ قبیله بودند . در این دوره، حرمسرا ایجاد گردید .
در این دوره زنان و فرزندانشان مملوک شوهران خود شدند . در این دوره زن هم مثل غلام و کنیز خریداری می شد ، در هنگام مرگ مرد ، زن هم چون دیگر دارایی ها ی وی به میراث می رفت .
در روسیه قدیم هنگامی که پدر ی دختر خود را به خانه شوهر می فرستاد ، او را اهسته با تازیانه می زد و سپس تازیانه را به داماد خود میداد تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیهات لازم از این به بعد به دست کسی اجرا می گردد که جوانتر و نیرومند تر است.
[6]
با توجه به این دوره در می یابیم که بر خلاف دوره مادر شاهی که روابط بر مبنای غرایز بوده است ، و به غیر از نیروی کار هیچ سرمایه قابل ملاحظه ای وجود نداشته است . دارایی ها شکل می گیرد و به تبع ان از اهمیت نیروی کار کاسته شده و روابط بر مبنای زور و ثروت شکل می گیرد . در جامعه ای که نیروی فیزیکی مرد وزن ملاک باشد ، به طور طبیعی مرد غلبه یافته و جایگاه بالاتری خواهد داشت . این جایگاه تا زمانی که مرد بهتر شمشیرمیزند ، و بهتر می جنگد ، محترم است و البته طبیعی هم است اما به مرور زمان که اهمیت فیزیک مرد کاهش یافته و بشر هنر و عشق را بهتر درک می کند ، و فرزندان حامیان مادران می گردند ، قواعد و مقررات هم تغییر می کند .
گفتار سوم : نحوه ازدواج در ملل باستان
ازدواج در میان انسان های اولیه هر صورتی که داشته ، تقریبا امری اجباری بوده است . مرد بی زن مقام و منزلتی در جامعه نداشته وارزش او برابر نصف مرد بوده است .
[7] به دلائل نا معلوم در دوره باستان رواج داشته است که مرد از قبایل دیگر زن بگیرد . در ابتدا یا برای مدتی برای پدر عروس کار می کرده است ، مثل حضرت یعقوب که مدتی برای پدر زن خود کار می کرده است ، و یا رواج داشته است که زن را می ربوده(بعضی از مراسم فعلی اثار ان دوره است ) هنگامی که ثروت زیاد شد ، مردم کم کم در یافتند که اگر به پدر عروس هدیه یا مقداری پول از طرف نامزد زناشویی پرداخت شود ، بهتر از ان است که به خاطر به دست اوردن زن نزد قبیله دیگر به بیگاری روند یا برای ربودن او خود را به درد سر اندازد و جنگ و خونریزی را سبب شوند . در حال حاضر ازدواج به سبک دزدیدن زن توسط داماد ، و او را در مقابل عمل انجام شده قراردادن در کشورهائی چون ازبکستان ، ترکمنستان و بعضی از جمهوری های روسیه بسیار رایج است .
در قانون نامه مانو (هند) ، مانو هشت شکل ازدواج را به رسمیت شناخته است ، ازدواج به سبک ربودن و ازدواج از روی عشق پست ترین شکل ان بوده است .
[8]
در جامعه هند ازدواج به رضای طرفین را اندکی ننگ اور میدانستند .زنان فکر می کردند که اگر انها را بخرند و برایشان پول بدهند شرافتمندانه تر است و به قول امروزی ها با کلاس تر است ، وربوده شدن را ستایش بندگی میدانستند .
اجتماع در پارس باستان بر سپاهی گری استوار بود لذا تعداد فرزندان اهمیت داشت .
ص50
گفتارسوم : چند همسری

در اجتماعات اولیه روش چند همسری رایج بوده است ، به این خاطر که مردان بیشتر از زنان در معرض خطر بودند فزونی تعداد زنان باعث گردید که چند همسری رواج یابد .
دیگر دلایل چند همسری تنوع طلبی مردان و علاقه به داشتن زنان جوان بوده است . در عصر قدیم در مواقعی خود زنان ، مردان را تشویق می کردند که همسر جدید اختیار کند ، به این علت که بتوانند مدت بیشتری غذای کودکانشان را تامین کنند و همچنین فاصله دوره حمل خود را طولانی تر کنند . غالبا دیده شده که زن اول شوهر خود را ترغیب می کرد تا زن تازه ای بگیرد که کار او سبک تر ، و زن تازه برای خانواده اطفال دیگری بیاورد ، و بهره برداری و ثروت زیادتر شود . در ان دوره طفل ارزش اقتصادی داشت وبی شک تعدد زوجات در اجتماعات اولیه امر مناسبی بوده ، زیرا عدد زنان بر مردان فزونی داشته است ، و تعداد فرزندان عامل امنیت اقتصادی ، اجتماعی وجانی بوده است .
در زوال این عادت عواملی چند دخالت داشته است.زندگی کشاورزی حالت ثباتی دارد ، سختی و ناراحتی زندگی مردان را تقلیل داد و مخاطرات کمتر شد و به همین جهت عده مردان و زنان تقریبا مساوی یکدیگر شد ، در این هنگام چند زنی ، حتی در اجتماعات اولیه از امتیازات اقلیت ثروتمند گردید ، و توده مردم را به همین جهت با یک زن به سر می بردند و عمل زنا را چاشنی ان قرار می دادند ، هر چه عدد مرد و زن به یکدیگر نزدیک تر می شود ، حس غیرت مرد و زن به یکدیگر نزدیک تر می شود ، حس غیرت مرد نسبت به زن خود و حرص زن برای نگهداری شوهر ، بیشتر می گردیید . به تدریج که ثروت در نزدیکی فرد به مقدار زیادی جمع می شد و این نگرانی پیدا میشود که پس از مرگ مرد ثروتش به قسمت های زیاد ی منقسم شود ، و سهم هر یک از فرزندان کم شد ، این فردبه فکر افتاد که میان زن اصلی و سوگلی و همخوابه های خود فرق بگذارد ، تا میراث تنها نصیب فرزندان اصلی شود . ازدواج تا نسل معاصر در قاره اسیا تقریبا بدین ترتیب بوده است . کم کم زن اصلی مقام زن منحصر به فرد را پیدا کرد و زنان دیگر ، یا محبوبه های سری مرد شدند ، یا اصلا از میان رفتند .
[9]
در جوامعی که با جنگ های مکرر مواجه بوده اند و مردان بسیار زیادی کشته می شده اند ، چند همسری رواج بیشتری داشته است .
مدرنیته بسیاری از علل تعدد زوجات را از میان برد . تساوی نسبی مرد وزن ، کنترل فاصله حمل ، بی اهمیت شدن ارزش اقتصادی فرزندان ، جوان تر ماندن زنان ، عاطفی تر شدن انسان ها ، ابداع و اختراع انواع و اقسام تفریحات برای مردان عیاش ، با سواد تر شدن زنان ، حمایت فرزندان از مادران و غیره و بالارفتن هزینه چند همسری ، باعث گردید دیدگاه مردم نسبت به تعدد زوجات عوض شود . البته در جوامعی که این تغییرات انجام نشده است بطور طبیعی تعدد زوجات امری منکر شناخته نمی شود . برای بهتر تجسم کردن مقایسه کنید به عقاید پدر بزرگ های خودمان و خودمان ، جامعه امریکا و جامعه اتیوپی . به عقیده من میل به چند همسری هنوز هم در میان بسیاری از مردان به شدت گذشته وجود دارد و قوانین و عوامل اشاره شده در بالا بازدارنده است .
گفتار چهارم : طلاق در دوره باستان
در بابل در زمان حمورابی مرد می توانست زن خود را طلاق گوید ، و تنها کاری که می کرد ان بود که جهیزیه زن را به وی باز می گرداند و به او بگوید : تو زن من نیستی ، ولی اگرزنی به شوهر خود می گفت تو شوهر من نیستی ، واجب بود که با غرق کردن وی ، را بکشند . اگر زنی می توانست ثابت کند که نسبت به شوهرش وفادار بوده و شوهردر حق وی سختی روا داشته ، البته طلاق نمی گرفت ، ولی عملا حق داشت خانه شوهر را ترک گوید و با جهیزیه به خانه پدری برود .
در هند باستان : مرد می توانست زن خود را به دلیل الوده دامنی طلاق دهد ، اما زن نمی توانست به هیچ علتی از شوهر طلاق گیرد. در هنگام مرگ مرد ، رسم ساتی رواج داشت . این رسم به گونه ای بود که ، زن هم با جنازه شوهر سوزانده می شد. در هند امروزه هم تمایل به این کار هنوز وجود دارد ، ولی دولت با اعمال نظارت و مجازات های سنگین مانع از اجرای ان می شود .


فصل دوم : انحلال نکاح در قانون مدنی ایران

هر چند موضوع بحث ما طلاق در قانون مدنی ایران می باشد ، اما به طور منطقی فسخ و بذل را هم باید در این چار چوب مورد برسی قرار داد . لذا بطور خلاصه این دو موضوع را هم مورد برسی اجمالی قرار خواهیم داد .
در قانون مدنی ایران انحلال نکاح به سه روش ممکن است ، فسخ ، طلاق و بذل .
گفتار اول : فسخ ، تدلیس و تخلف از شرط
قانون مدنی در ماده 1221عیوب مشترک زوج و زوجه را که می تواند باعث فسخ نکاح گردد بدین شرح بیان نموده است :
ماده 1121 - جنون هريك اززوجين بشرط استقراراعم ازاينكه مستمريا ادواري باشدبراي طرف مقابل موجب حق فسخ است .
ماده 1122 عیوبی که زن می تواند به خاطر دارا بودن ان عیوب از طرف شوهر عقد را فسخ نماید این گونه بیان میدارد :
عيوب زير در مرد موجب حق فسخ براي زن خواهد بود: 1 - خصا 2 - عنن به شرط اين كه ولو يك بار عمل زناشويي را انجام نداده باشد. 3 - مقطوع بودن آلت تناسلي به اندازه اي كه قادر به عمل زناشويي نباشد. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370)

اما مواردی که مرد می تواند عقد را فسخ نماید بدین شرح است :
ماده 1123 - عيوب ذيل درزن موجب حق فسخ براي مرد خواهدبود - 1 - قرن . 2 - جذام 3 - برص 4 - افضاء 5 - زمين گيري 6 - نابينائي ازهردو چشم .
با کمی دقت عدم تعادل و برابری در حق فسخ مرد و زن در این ماده خود نمائی می نماید .
گفتار دوم : طلاق
در قانون مدنی ایران طلاق عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد یا نماینده او.
[10] از نظر ماهیت حقوقی ، دراسلام و قانون مدنی ، طلاق یک ایقاع است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود . و حتی در مواردی که طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مبادرت صورت می گیرد ، باید انرا یک عمل حقوقی یک جانبه ( ایقاع ) به شمار اورد ، زیرا توافق زوجین که شرایط یا انگیزه طلاق میباشد غیر از خود ان است .[11]
نکات اصلی در طلاق به شرح ذیل است :
اولا مرد هر وقت بخواهد حق دارد زن خود را طلاق دهد ماده 1133 این گونه بیان می دارد :
ماده 1133- مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنمايد. شرایط مقرر در قانون در مواد بعدی امده است وبیشتر جنبه رعایت تشریفات خاص است ، مثل وجود شاهد ، حکم دادگاه ، منجز بودن طلاق ،در مدت عادت ماهیانه و نفاس نبودن ودر مواردی که طلاق در کشور خارجی صورت می پذیرد مقررات کنسولی انجام شود و از این قبیل .
ثانیا : زوجین با شرایط خاصی می توانند در باره طلاق توافق کنند . مواد 1145 و 1146 این گونه بیان می دارد :
ماده 1145 - درمواردذيل طلاق بائن است - 1 - طلاقي كه قبل ازنزديكي واقع شود.
ماده 1146 - طلاق خلع آن است كه زن به واسطه كراهتي كه ازشوهرخوددارددر مقابل مالي كه به شوهرمي دهدطلاق بگيرداعم ازاينكه مال مزبورعين مهريا معادل آن ويابيشتروياكمترازمهرباشد.

ثالثا : زن در موارد خاص برابر مواد 1029 و1129 و 1130 قانون مدنی می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند .
1 – غیبت شوهر بیش از چهار سال ماده 1029 بدین شرح است :
هرگاه شخصي چهار سال تمام غايب مفقودالاثرباشدزن او مي تواندتقاضاي طلاق كنددراين صورت بارعايت ماده 1023حاكم اورا طلاق ميدهد.
2 – استنکاف یا عجز شوهر از دادن نفقه :
ماده 1129 - درصورت استنكاف شوهرازدادن نفقه وعدم امكان اجراءحكم محكمه والزام اوبه دادن نفقه زن مي تواندبراي طلاق به حاكم رجوع كندوحاكم رجوع كندوحاكم شوهر او را اجبار به طلاق مي نمايد. همچنين است درصورت عجز شوهر از دادن نفقه .
نکته جالب اینجاست که اگر زوجه از وضعیت مالی خوبی بر خوردار باشد و زوج به هر دلیلی مثلا ور شگستگی و یا بیماری نتواند نفقه زن را پرداخت نماید ، زن نه تنها ملزم به کمک مالی به زندگی مشترک و تامین حداقل معاش فرزندان و همسر خویش نیست ، بلکه حتی می تواند فقط به خاطر نفقه ندادن شوهر تقاضای طلاق نماید .
3 – عسر و حرج :
ماده 1130 که مصوبه مجمع تشخیص نظام است و به خاطر رفع معظلات بیشمار زنان در سال1379 به تصویب رسیده است . تصویب این ماده مویدی است بر این ادعا که با تغییر مناسبات اجتماعی و هر چه بیشتر شهری شدن جوامع و مردم ، قوانین هم باید به همان نسبت تغییر نماید . تصویب این گونه مواد در مجمع تشخیص مصلحت نظام نشانگر این است که با قوانین اولیه شریعت به شکل اولیه ان ، امکان مدیریت جامعه و قوه قضائیه ممکن نیست و باید قوانین را مطابق زمان و مکان تفسیر و تصویب نمود . اگر دستگاه قضائی انگیزه ، اموزش و اراده کافی در زمینه اجرای این ماده را داشته باشد ، بسیاری از معضلات قضای خانواده های خواستار طلاق قابل حل است . ماده 1130 بدبین شرح است :
ماده 1130 - در صورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند، چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه مي تواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود. ( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370)
تبصره - عسر و حرج موضوع اين ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعيتي كه ادامه زندگي را براي زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشكل باشد و موارد ذيل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصاديق عسر وحرج محسوب مي گردد: 1- ترك زندگی خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالي و يا نه ماه متناتوب در مدت يك سال بدون عذر موجه . 2- اعتياد زوج به يكي از انواع مواد مخدر و يا ابتلاء وي به مشروبات الكلي كه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و امتناع يا عدم امكان الزام وي بت ترك آن در مدتي كه به تشخيص پزشك براي ترك اعتياد لازم بوده است . در صورتي كه زوج به تعهد خود عمل ننمايد و يا پس از ترك ، مجددا" به مصر موارد مذكور روي آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد. 3- محكوميت قطعي زوج به حبس پنج سال يا بيشتر0 4- ضرب و شتم يا هرگونه سوءاستفاده مستمر زوج كه عرفا" با توجه به وضعيت زوجه قابل تحمل نباشد. 5- ابتلاء زوح به بيماري هاي صعب العلاج رواني يا ساري يا هر عراضه صعب العلاج ديگري كه زندگي مشترك را مختل نمايد. موارد مندرج در اين ماده مانع از آن نيست كه دادگاه درساير مواردي كه عسر وحرج زن در دادگاه احراز شود،حكم طلاق صادرنمايد الحاقی بموجب قانون الحاق يك تبصره به ماده 1130 قانون مدني مصوب 81
4 – وکالت زن در طلاق :
این ماده هم از موادی است که اگر جامع و به خصوص زنان ومردان قبل از ازدواج اگاهی کافی در باره ان داشته باشد و دستگاه قضائی اراده و عزم کافی برای ان داشته باشد می تواند گامی باشد در جهت مساوی شدن حق طلاق بین مرد و زن .
نظر ایت ا.. خمینی در این زمینه بدین شرح است :
برای زنان محترم شارع مقدس راه سهلی معین فرموده است ، تا خودشان زمام طلاق را بدست گیرند، به این معنا که در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند ، به صورت مطلق ، یعنی هر موقعی که دلشان خواست طلاق بکیرند ، یا به صورت مشروط ، یعنی اگر شوهر بد رفتاری کرد یا مثلا زن دیکری گرفت ، زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد . دیگر هیچ اشکالی برای خانمها پیش نمی اید .
[12]
متاسفانه در سطح رسانه ها و فعالان حقوق زنان و حقوق بشر تلاش برای تبین ، تبلیغ و اجرای این ماده انجام نشده است ، این ماده می تواند بسیاری از معضلات زنان و مردان را حل نماید , برای تساوی حقوق زن و مرد که البته دولت ایران تعهد بین المللی هم به اجرای ان دارد باید گام به گام پیشرفت و از همه ظرفیت های فعلی استفاده نمود و در ضمن به دنبال راهکار های اساسی هم بود . این ماده چنین بیان می دارد :
ماده 1119 - طرفين عقدازدواج مي توانندهرشرطي كه مخالف بامقتضاي عقدمزبورنباشددرضمن عقدازدواج ياعقدلازم ديگربنمايدمثل اينكه شرط شودهرگاه شوهرزن ديگربگيرديادرمدت معيني غائب شودياترك انفاق نمايد يابرعليه حيات زن سوءقصدكندياسوءرفتاري نمايدكه زندگاني آنهابا يكديگرغيرقابل تحمل شودزن وكيل ووكيل درتوكيل باشدكه پس ازاثبات تحقق شرط درمحكمه وصدورحكم نهائي خودرامطلقه سازد.
گفتار سوم : اثار طلاق
بطور خلاصه اثرات طلاق به شرح ذیل است :
1 - ممنوعیت ازدواج مجدد زن در مدت عده . ماده 1150
ماده 1150 - عده عبارت است ازمدتي كه تاانقضاي آن زني كه عقدنكاح او منحل شده است نمي تواندشوهرديگراختياركند.
2 – پر داخت نفقه زن در مدت عده :

3 – نگهداری اولاد : یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مسائل بعد از ازدواج مسئله نگهداری اولاد است . در مواردی هر دو والدین خواستار نگهداری فرزندان دلبند خود می باشند ، و در مواردی هم به دلائل متفاوتی هیچ کدام خواستار نگهداری فرزندان نمی باشند .
قانون مدنی در مواد 1158 تا 1179 به ان پرداخته است . اما مواد ذیل مواد ماهوی بوده و از اهمیت خاصی برخوردارند
ماده 1168 - نگاهداري اطفال هم حق وهم تكليف ابوين است . ماده 1169 - براي حضانت و نگهداري طفلي كه ابوين او جدا از يكديگر زندگي مي كنند ، مادر تا سن هفت سالگي اولويت دارد و پس از آن با پدر است . تبصره - بعد از هفت سالگي در صورت حدوث اختلاف ، حضانت طفل با رعايت مصلحت كودك به تشخيص دادگاه مي باشد. (اصلاحي بموجب قانون اصلاح ماده ( 1169 ) قانون مدني مصوب 1314 كه در جلسه علني روز يكشنبه مورخ ششم مرداد ماه يكهزار و سيصد و هشتاد و يك مجلس شوراي اسلامي تصوب و در تاريخ 8/9/1382 با اصلاحاتي به تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيده است .)ماده 1170 - اگرمادردرمدتي كه حضانت طفل به او است مبتلابه جنون شود يا به ديگري شوهر كند حق حضانت با پدر خواهد بود
پرداختن به مسئله حظانت کودکان بسیار پیچیده و مطول است اما چند نکته از اهمیت ویژه دارد . اولا نحوه اجرای ان تا حد زیادی به دادگاه سپرده شده است که ای مسئله می تواند به صورت سلیغه ای توسط دادگاه اجرا گردد . نکته بعدی ماده 1170 به نحوی بازدارنه ازدواج مجدد زن می باشد ، چرا که بیم از دست دادن حظانت فرزندان را دارد ، در حالی که اگر پدر ازدواج مجدد نماید از حظانت فرزندان محروم نمی گردد . مسئله بعدی مخارج نگهداری فرزندان است که معمولا مشکل ساز است و قوانین فعلی باید کامل تر گردد .
از مسائل بعد از طلاق مسئله تقسیم اموال است ، در قانون به این مسئله به شکل کامل و امروزی ان پرداخته نشده است ، اموالی از قبیل جهیزیه متعلق به زن است چون او این وسائل را تهیه نموده است ، دیگر اموال هم از قبیل خودرو ، منزل و غیره متعلق به صاحب ان است ، مگر در مواردی که در شروط ضمن عقد نحوه تقسیم ان ذکر شده باشد . برای حل معضلات طلاق و مسائل مربوط به ان ، باید به شروط ضمن عقد اهمیت بیشتری داد و از این طریق تساوی زن و مرد و عدالت را با توافق طرفین و کمک دستگاه قضا در اجرای ان بهتر رعایت کرد .

نویسنده سید جواد مشیر استخاره
تابستان هشتادو نه
http://javadmoshir.blogspot.com/
















[1] سید حسین صفائی – دکتر اسد ا.. امامی ، حقوق خانواده – جلد اول صفحه 225 ، انتشارات دانشگاه تهران چاپ 1377
[2] تاریخ ویل دورانت جلد اول صفحه 38 نسخه اینترنتی
[3] - همان صفحه 39
[4] - همان صفحه 40
[5] - همان صفحه 42
[6] - تاریخ ویل دورانت صفحه 42
[7] - همان صفحه 52
[8] - همان صفحه 562
[9] - تاریخ ویل دورانت صفحه 50

[11] -سید حسین صفائی – دکتر اسد ا.. امامی ، حقوق خانواده – جلد اول صفحه 225 ، انتشارات دانشگاه تهران چاپ 1377
[12] سید حسین صفائی – دکتر اسد ا॥ امامی ، حقوق خانواده – جلد اول صفحه ، انتشارات دانشگاه تهران چاپ 1377

No comments:

Post a Comment