Saturday, May 29, 2010

آموزه هاي حقوق بشري در گلستان و بوستان سعدي

بنام خدا
آموزه هاي حقوق بشري در گلستان و بوستان سعدي
هنگامي كه در كلاس درس اموزش حقوق بشر به استادي اقاي دكتر شريفي طرازكوهي موضوع اموزه هاي حقوق بشري در بوستان و گلستان سعدي را انتخاب نمودم . به خوبي مي دانستم كه يافتن اين گونه آموزه ها در اثار بزرگ ترين و قديمي ترين اموزنده حقوق بشر بسيار سهل وآسان است ،و مي توانم وقت كمتري روي اين كار بگذارم . غافل از اينكه هر چند يافتن اين اثار اسان است اما حق مطلب را ادا كردن امريست غير ممكن ، براي من . لذا پيشاپيش از روح بلند سعدي وخوانندگان ارجمند پوزش ميطلبم .
زندگي سعدي
مصلح بن عبد الله شيرازي معروف به سعدي شاعر، نويسنده، معلم اخلاق،راهنماي سياست،عارف وصوفي ، زاهد ومتدين ، عاشق پيشه ونوعدوست در دهه ي نخست سده ي هفتم هجري به دنيا امد و در سال 691 دار فاني را وداع گفت . خانواده ي او همه عالمان ديني بودند . فقط او وبرادرش به اين كسوت در نيامدند . سعدي طفل خردسالي بود كه از نوازش پدر محروم ماند . در سن 20سالگي براي كسب علم به بهترين دانشگاه زمان خود نظاميه بغداد رفت . سعدي در نظاميه به پايگاهي رسيد كه او را به دستياري استادان بزرگ برگزيدند . آن گاه شوق جهانگردي او را به سفر هاي دور دراز و دشوار كشاند . اين مسافرت ها سهم به سزايي در شكل گيري شخصيت وجهان بيني سعدي داشت . او به عراق ، حجاز شامات ، بلخ ، باميان ، كاشغر ، هندوستان ، يمن ،حبشه ، معرب ، آسياي صغير ، بيت المقدس و آذربايجان سفر كرد . به قول امرسون : سعدي از زبان همه ي ملل و اقوام سخن مي گويد و گفته هاي او هميشه تازگي دارد ، دستور هاي اخلاقي او قوانين عمومي و بين المللي است.
او پس از 30 سال مسافرت وزندگي در اقصا نقاط جهان به زادگاه خود شيراز بازگشت و كتاب بوستان خود را به حاكم شيراز ابوبكر بن سعد زنگي تقديم كرد.يك سال بعد گلستان را هم به او تقديم كرد. 1
‌‌انديشه هاي سعدي
سعدي افراد همه ي طبقات جامعه را ، از سلطان تا درويش مي شناسد ومي شناساند .انسان ها وافراد را همان طوري كه هستند معرفي مي كند بدون سانسور و واقع گرايانه.
در اثار او اين چنين نيست كه دنيا و اهل دنيا هيچ گرفته شودند وعدالت همه ي كار ها ي جهان منوط به تصميم هاي عالمان بالا باشد . او نكات غير علمي را كنار مي گذارد و از زباني ملموس استفاده مي كند.
سعدي بر خلاف رسم معمول زمانه اش از انسان درگير در امور روزمره وعيني جامعه آغاز ميكند و تلاش دارد تا با شكافتن اين پوسته ي ظاهري به عمق وذات امور برسد . لذا اخلاق مورد نظر سعدي آرماني و فضيلت محور نيست.(گرچه نتيجه ي آن اين گونه است.)
تا پيش از سعدي نگاه غالب بزرگان ما به حكمت عملي و اخلاقي در غالب اندرز هاي فلسفي وحكمتي(مثل اخلاق ناصري) بوده است .
اما به نظر مي رسد سعدي براي اولين بار بر خلاف نگاه رايج ،اخلاق را به صورت عملي و در متن جامعه بيان مي كند .(قبل از سعدي در قالب كليله ودمنه ومرزبان نامه) .
بايد بين دو مفهوم رايج اخلاقethic و moral تمايز قايل شد. Ethicاخلاق عملي است ودر واقع نوعي هم خواني وهم ترازي انسان با محيطي است كه انسان در آن زندگي ميكند. اين نوع اخلاق از يونان سرچشمه گرفته است. و از طرف ديگر moral يا اخلاقيات كه بيش تر بار ايديولوژيك دارد. در بوستان و گلستان پند ها واندرز ها مايه اخلاقي از نوع ethic دارد .وشايد به همين دليل است كه اثار سعدي در جهان اين قدر رواج يافته است.
در آثار سعدي ردپاي نوعي شهروندي و حقوق را مي توان يافت ، در واقع در گلستان مي توان نوعي حقوق شهروندي را يافت كه توسط حاكمان آن روزگار زير پا گذاشته ميشود و سعدي از اين رفتار حاكمان انتقاد مي كند.
آزادي در نظر سعدي اهميت بسيار دارد .اين آزادي هم عبارت است از وارستگي وبي نيازي، نه فقط بي نيازي از خلق بلكه حتي بي نيازي از خويش. اين آزادي و بي نيازي حتي به يار و ديار وشهرو وطن هم محدود نمي شود ، نه حديث حب وطن شاعر را به سرزمين فارس پايبند ميكند ونه علاقه به قوم ودين از دوستي نوع بازش مي دارد .وقتي از چشم انداز آدميت به دنياي خويش ،دنياي فتنه جويان مغول وصليبيهاي فرنگ مي نگرد بني آدم به يكديگر مي بيند ودريغ مي خورد از اينكه مردم به بهانه ي ناروا به جان يكديگر مي افتند. 2
زمانه سعدي
سعدي در دوره اي پا به عرصه ي حيات نهاد كه ايران زمين از هر سو عرصه ي تاخت و تاز نيرو هاي ويران گر حيات اجتماعي قرار گرفته بود.از غرب صليبيان حكومت رو به زوال سلجوقيان را به سوي نابودي مي كشاندند و از شرق مغولان از كشته پشته مي ساختند از درون هم ، اميران و حاكمان محلي با باج خراج ودرگيري هاي خونين بار داخلي؛عرصه زيست اجتماعي را به جهنمي سوزان تبديل كرده بودند.
حاكم شيراز اتابك ابوبكر پسر سعد زنگي بود . او امنيت را به شيراز بازگرداند . امنيتي كه با خشونت واستبداد همراه بود . او نسبت به فقها علاقه وتكريم بسيار نشان ميداد.اما از اهل حكمت نفرت داشت . به اهل تصوف علاقه نشان مي داد . مدعي ، جاهلي را كه در لباس شيخي پيش او رفت اكرام بسيار كرد . پشت سر او نماز خواند و چون دريافت كه او آيات نماز را درست نمي خواند اعتقادش در حق او افزود . 3 حضرت سعدي در چنين زمانه اي رسالت انساني خويش را انجام داد . تا سهم خويش را در كاهيدن از درنده خوئي حاكمان وستمگران ادا كرده باشد . زندگي را براي انسان ها اندكي آسوده تر گرداند.
مناع وماخذ:
1-مقدمه گلستان سعدي اثر محمد علي فروغي
2- مصاحبه روز نامه همشهري با دكتر عباديان- سايت مجذوبان نور
3-حديث خوش سعدي –دكتر عبد الحسين زرين كوب